انتخاب استراتژی مدیریت پروژه
انتخاب استراتژی مدیریت پروژه مستلزم شناخت دقیق قابلیتهای شرکت مجری پروژه و از جمله تواناییهای مدیریت آن است. تنها با این شناخت است که میتوان استراتژی مطلوب را انتخاب کرد. استراتژیهای مدیریت پروژه بشرح زیر میباشند:
الف- عقد قرارداد مشخص برای انجام قسمتهایی از پروژه با یک پیمانکار
مشخصات استراتژی: تیم مدیریت پروژ کوچک و مستقر در شرکت ، عهدهدار نظارت بر کیفیت کارهاست.
فوائد برای مدیریت شرکت
- یک مرجع مشخص مسئولیت ، در ارتباط با فعالیتهای پیمان وجود دارد.
- ارتباط و مکاتبات به حداقل میرسد.
- نظارت دقیقتر بر هزینهها وجود دارد.
- قسمتی از ریسک پروژه به عهده پیمانکار خواهد بود.
مشکلات برای مدیریت شرکت
- شرکت در پروژه کمتر دخالت دارد.
- ریسک اصلی پروژه به عهده شرکت است.
- تغییرات محدوده کار باعث افزایش هزینهها خواهد بود.
- صرفهجوییهای هزینهای در کنترل پیمانکار است.
- پیمانکار ممکن است جهت بیشینه کردن سود خود مرتکب سهلانگاری در زمان و کیفیت شود.
- ضعف در انجام فعالیتهایی که بعهده پیمانکار نیست به افزایش هزینه پیمانکار میانجامد.
- با اینکه هزینهها ثابت است اما زمینه ادعاهای قراردادی وجود دارد.
ب- اجرای قراردادی بخشی از کارها توسط یک پیمانکار
در موقعیتی که فعالیتهای پروژه کاملا" جدید بوده و ماخذی برای تخمین هزینهها نیست ، از این استراتژی استفاده میشود. پیمانکار ، فعالیتهای محوله را انجام داده و برای منابع مصرف شده صورت وضعیت ارائه میکند.
مشخصات استراتژی: تیم مدیریت پروژه کوچک و مستقر در شرکت عهدهدار نظارت دقیق بر فعالیتهای پیمانکار خواهد بود. پیمانکار به صورت Cost Plus، براساس منابع مصرف شده صورت وضعیت ارائه میکند.
فوائد برای مدیریت شرکت
- مشخصات ناتمام را میتوان برای عملیات بعدی استفاده کرد و متعاقبا" آنان را تکمیل نمود.
- برنامه پروژه انعطافپذیر خواهد بود.
- مدیریت کیفیت امکانپذیر میباشد.
مشکلات برای مدیریت شرکت
- ریسک نهایی به عهده شرکت است.
- بهرهوری بطور قابل ملاحظهای در اختیار پیمانکار است.
- هزینه نهایی پروژه توسط پیمانکار تعیین خواهد شد.
ج- عقد قرارداد مشخص برای تمامی پروژه
این استراتژی مانند استراتژی اول است ولی شامل کل محدوده پروژه میگردد.
د- اجرای تمامی پروژه بصورت قراردادی
این استراتژی مانند استراتژی دوم است ، ولی شامل کل محدوده پروژه میگردد.
ه- اجرای پروژه توسط یک کنسرسیوم
مسئولیت اجرای پروژه به علت کاهش ریسک آن ، در قالب مشخصات تعریف شده برای محصول نهایی به یک کنسرسیوم تفویض میگردد.
شرکتهایی که اجرای پروژهای ، خارج از محدوده کاری خود را تقبل کردهاند از این شیوه استفاده میکنند.
تمامی ریسک به عهده کنسرسیوم خواهد بود.
این روش میتواند به ادعاهایی از سویی کنسرسیوم در خصوص تغییرات محدوده کار ، و همچنین از سوی کارفرما در مورد عملکرد ضعیف منجر شود.
و- کنسرسیوم مدیریت پروژه
شرکت (کارفرما) و پیمانکاران ، یک تیم را برای اجرای پروژه تشکیل میدهند. هدف ، ارتقاء کیفیت پروژه و کاهش هزینههاست. سود و ضرر پیمانکاران ، متناظرا" در گرو سود و ضرر پروژه خواهد بود.
اهداف شرکت و پیمانکاران همگرا و همجهت است.
عملیات اجرایی توسط پیمانکاران انجام میپذیرد.
سود و ضرر بین تمامی اعضای کنسرسیوم تقسیم میشود.
وجدان اقتصادی در بین تمامی اعضای کنسرسیوم بوجود میآید.
ساختار سازمانی یکپارچه منجر به انتخاب بهترین اشخاص برای مقامهای پروژه میگردد.
ارتباطات کنسرسیوم براساس اعتماد کامل و احترام متقابل است.
سود حاصل از پروژه برای پیمانکاران منوط به موفقیت پروژه است.
هماهنگی روشها ، بین اعضای کنسرسیوم در بدو شروع پروژه باید انجام شود.
ممکن است کمترین میزان هزینه را برای پروژه حاصل نماید.
ز- قرارداد خدمات پروژه
در این استراتژی ، مدیریت پروژه به پیمان گذاشته میشود. قسمتی از کارهای اجرایی را شرکت متقبل میشود ولی هدایت پروژه به عهده پیمانکار خدمات پروژه است.
وظائف شرکت
- تعریف اهداف پروژه
- تامین اطلاعات مورد نیاز شروع عملیات اجرایی
- کنترلهای مالی
وظائف پیمانکار خدمات پروژه
- تخصیص پرسنل لازم برای مدیریت پروژه
- آمادهسازی تیم پشتیبانی کننده
- داشتن رویههای مجرب و اثبات شده
- هماهنگی فعالیتهای پروژه
- طراحی سیستمهای مدیریت پروژه